خوانسار نامه

وبلاگ تحلیلی،انتقادی خوانسار

خوانسار نامه

وبلاگ تحلیلی،انتقادی خوانسار

تحلیل و انتقاد سازنده وظیفه و رسالت ما و ساختن خوانساری آباد هدف ماست.

طبقه بندی موضوعی
۱۷اسفند

 

امروز تو سایت خوانسار نیوز یک ویدئو  تحت عنوان « مستند کوتاه دیدنی دو مدرسه محروم روستائی خوانسار»در رابطه با وضعیت دو مدرسه محروم روستائی در حسن آباد و حاجی آباد  دیدم که کلی من رو ناراحت کرد...تو مملکتی که سرشار از نفت و گاز و منابع معدنی و ثروت های خدادادی هست آیا باید ما شاهد مدارسی باشیم که حتی راه رفتن زیر سقف های فرسودشون خطرناکه،آیا این وضعیت شایسته و سزاوار مملکت اسلامی ایرانه؟

سیدشهاب میرشفیعی
۱۶اسفند

احتمالأ شما هم تیزر تبلیغاتی معروف شرکت ایران رادیاتور با ترجیع بند «...پشتم گرمه،اگه سرحالم،اگه شادم...» رو تو تلویزیون دیدید،اما تو عالم واقع هم برخی از مسئولان محترم مثل نوه عمو یادگار پشتشون به یه جاهائی گرمه و بواسطه همین پشت گرمی اصلأ و ابدأ خودشون را ملزم به پاسخگوئی به مردم و شهروندها نمی دونند.

سیدشهاب میرشفیعی
۱۶اسفند

دوست خوب و عزیزم جناب آقای مهندس کامران میرمحمدی در وبلاگ خوانسار شهر من مطلب خوب و جالبی رو تحت عنوان شهروند پرسشگر و مسئول پاسخگو منتشر کردند که از همه دوستان دعوت می کنم این مطلب را مطالعه کنند.

البته امیدوارم مسئولان محترم شهرستان حداقل این بار این صدای رسای یک شهروند خوانساری را بشنوند و پاسخ قانع کننده ائی به  پرسش های مطرح شده در وبلاگ «خوانسار شهر من» بدهند.

سیدشهاب میرشفیعی
۱۵اسفند
یکی از دوستام که چند وقت پیش سفری به کشور آلمان داشت یه ماجرای عبرت آموز برام تعریف کرد که حسابی من رو بفکر برد.
این دوست تعریف می کرد که تو آلمان تصمیم می گیره به یکی از بستگانش یه سری بزنه و طبق عادت ما ایرانی ها که موقع مهمانی رفتن عادت داریم دست خالی نباشیم و یه هدیه برای میزبان ببریم این دوست ما هم جهت تهیه یه هدیه به فروشگاه رفت.
این دوست می گفت تو فروشگاه دید سیب سرخ درجه یک کیلوئی 10 یورو و با تخفیف 20 درصدی به قیمت 8 یورو بفروش می رسه و این دوست من هم خوشحال از این خرید و تخفیف خوب فورأ 2 کیلو سیب برمی داره و میره سر صندوق،مسئول صندوق حین محاسبه پول  با تند خوئی زیر لب کلی غر غر می کنه و علی الظاهر یه فحش هم نثار این دوست ما می کنه،دم در فروشگاه هم مسئول کنترل به همین نحو برخورد می کنه و تو خیابون هم هر کس این دوست ما رو می بینه همین جور رفتار می کنه...
دوست من می گفت که کلی از این حرکت آلمانی ها کلافه شدم...اولش فکر کردم آلمانی ها نژاد پرست هستند و با خارجی ها و رنگین پوست ها اینجور برخورد می کنند ولی وقتی دیدم حتی سیاه پوست ها همین جور رفتار می کنند فهمیدم یه جای کار می لنگه...
وقتی این دوست به منزل فامیلش می رسه فامیلش با دیدن سیب تو دستش کلی به این رفیق ما توپید که این چه کاریه تو کردی...؟؟؟و بعد توضیح داد که قیمت سیب تو چند هفته گذشته از 5 یورو به 10 یورو افزایش یافته و اتحادیه های حمایت از حقوق مصرف کنندگان تو آلمان تصمیم به تحریم خرید سیب گرفتند و همین باعث شده فروشندگان تو اولین گام حدود 20 درصد از قیمت کم بکنند و این تحریم تا زمان رسیدن قیمت به 5 یورو ادامه خواهد داشت لذا  این کار رفیق ما یه جوری مقابله با تحریم محسوب شده و علت ناراحتی مردم از این سیب خریدن رفیق ما همین بوده.
حالا این کار آلمانی ها را با حرکات خود ما در مواجهه با گرانی کالاها مقایسه بکنید که تا می شنویم یه کالا قراره گرون بشه همه هجوم می بریم برای خرید آن کالا...مثلأ اگه قرار بشه شکر 10 درصد گرون بشه ما که تا دیروز اصلأ فکر خرید شکر نبودیم هجوم می بریم فروشگاه و به جای خرید یک کیلو شکر 20 کیلو شکر می خریم و همین هجوم ما تقاضای کاذب ایجاد می کنه وبا توجه به ثابت بودن مقدار عرضه، مکانیزم بازار باعث افزایش قیمت به بیش از 10 درصد و تثبیت گرونی می شه.



ملت آلمان برخلاف ما تو مدیریت عرضه و تقاضا متحد هستند و خوب می دونند چطوری با افزایش بی رویه و بی دلیل قیمت ها مقابله کنند ولی ما با عملکرد اشتباه خودمون باعث گرونی هر چه بیشتر کالاها می شیم.
برای مثال حالا که مرغ به بهانه شب عید گرون شده خیلی از ما بجای تحریم موقت این کالای فساد پذیر دنبال احتکار مرغ هستیم و یا حالا که تخمه ژاپنی از کیلوئی 10 هزار تومان یه دفعه شده کیلوئی 35 هزار تومان بعضی ها بجای تحریم و نخوردن دنبال خرید هرچه بیشتر این کالای غیر ضروری هستند تا بساط آجیل شب عیدشون  پر و پیمون و رنگین بشه.
شاید حالا متوجه برخی تفاوت های ما با آلمانی ها شده باشید،تفاوت هائی که از آلمان ویران شده بعد جنگ جهانی یه ابرقدرت اقتصادی ساخته و از ما با داشتن این همه منابع و معادن و نیروی متخصص یه کشور جهان سومی.

سیدشهاب میرشفیعی
۱۴اسفند

دیروز تو اتوبوس بی آر تی یه پیرمرد با چشم پانسمان شده نشست کنارم و از من مسیر رفتن به ترمینال جنوب رو پرسید و من هم به اون بنده خدا آدرس دادم و همین باعث شد سر صحبت بین ما باز بشه...پیرمرد گفت اهل اندیمشک استان خوزستانه و کشاورز و بعد گفت برای عمل جراحی چشمش که عارضه ناخنک داشته آمده تهران و یک هفته است تو این شهر غریب اسیر دکتر و بیمارستانه و حالا که چشمش عمل شده می خواد برگرده اندیمشک...

اون بنده خدا می گفت همان گوجه فرنگی که تو تهران کیلوئی 1200 تومانه تو اندیمشک سر زمین از کشاورز کیلوئی 150 تومان می خرند و خیار بوته ائی اندیمشک سر زمین کیلوئی 100 تومان...وقتی ازش پرسیدم تو اندیمشک چرا چشمت رو عمل نکردی جواب داد که اندیمشک نه دستگاهش هست و نه دکترش و وقتی پرسیدم چرا تو اهواز یا خرم آباد که مرکز استان هستند عمل نکردی جواب داد که اونجا هم دستگاهش نیست و...خلاصه ظاهرأ این امکانات فقط و فقط تو تهران پیدا میشه و بس.

سیدشهاب میرشفیعی
۱۴اسفند

فردا 15 اسفند مصادف با آغازین روز هفته درختکاری است و به همین مناسبت بچه های خوب جمعیت همیاران محیط زیست خوانسار برنامه ائی تدارک دیدند که اینجانب از همین جا (تهران) به همه این دوستان خدا قوت گفته و تمامی همشهریان عزیز را به شرکت تو این مراسم دعوت می کنم.

به امید خوانساری سبز سبز سبز


سیدشهاب میرشفیعی
۱۱اسفند

تو اخبار آمده بود که دومین غار چاهی کشور تو تیدجون خودمون پیدا شده،البته از آنجا که بنده هیچ تصور ذهنی از این پدیده ندارم و دقیقأ نمی دونم این چیزی که پیدا شده یک غار است که انتهاش چاهه یا یک چاهه که انتهاش غاره و یا شاید هیچ کدام؟؟ به همین خاطر در موردش اظهار نظر نمی کنم ولی امیدوارم اولأ مسئولان محترم گردشگری شهرستان با ساماندهی مناسب این پدیده امکان بازدید غار نوردهای دنیا را از این غار فراهم کرده و ثانیأ با محافظت صحیح از این غار چاهی مراقب باشند که این مکان پاتوق معتادها و یا محل انباشت زباله نشه...

همچنین اگه امکانپذیره یه چهارتا عکس و فیلم از تو این غار تهیه کنند تا یه وقت آدم های کنجکاوی مثل من هوس رفتن تو این چاه 191 متری به سرشون نزنه!!! 

سیدشهاب میرشفیعی
۰۸اسفند

نمی دونم تا حالا اسم مصر رو شنیدید یا نه؟البته منظور من کشور مصر نیست بلکه منطقه نمونه گردشگری مصر یا بهشت کویر گردی ایران هستش...شاید خیلی از شما بدونید مصر کجاست و شاید بعضی از شما حتی به آنجا سفر هم کرده باشید ولی تو این مقاله می خوام برای اونها که نمی دونند مصر کجاست اطلاعات مختصری تو این زمینه بدم و بعد وضعیت درآمد گردشگری اون منطقه را با خونسار مقایسه بکنم تا شما هم به عمق فاجعه پی ببرید.

سیدشهاب میرشفیعی
۰۸اسفند

این خبر کوتاه شاید به زعم خیلی از ما بی اهمیت و فاقد ارزش توجه باشد اما بیانگر یک واقعیت تلخ بسیار بزرگ و یک خطر قریب الوقوع است:

«کاهش 35 درصدی سطح پوشش برفی کشور

خبرگزاری مهر: حجم آب معادل برف کشور از ابتدای مهرماه تاکنون در مقایسه با دوره مشابه سال آبی گذشته، ۴۳ درصد کاهش داشته است.  حجم آب معادل برف کشور از ابتدای سال آبی جاری تاکنون، ۷۸۹ میلیون مترمکعب گزارش شده که این رقم در مدت مشابه سال آبی گذشته، یک میلیارد و ۳۸۹ میلیون مترمکعب بوده است.
سیدشهاب میرشفیعی
۰۸اسفند

این پست رو با بیان یک لطیفه بی مزه و تکراری می خوام شروع کنم:

می گن یه بنده خدائی داشت از ولایتشون با اتوبوس شب رو می رفت یک شهر دیگه،نصف شب که همه خواب بودن رفت بالاسر راننده و با حالت معترض و با اشاره به مسافرهای خواب به راننده گفت...آقای راننده اینها که همه خوابند پس تو واسه کی داری رانندگی می کنی!!!

این ماجرا حکایت خیلی از ماست که فکر می کنیم اگه کاری می کنیم باید همه مارو ببینند و واسه ما دست بزنند و هورا بکشند.

خیلی وقت ها خیلی از کارهای ما صرفأ انجام وظیفه است و طبعأ بابت انجام وظیفه هم نباید انتظار تشویق و تعریف رو از کسی داشت ولی وظیفه را هم نمی توان سرسری و با بی مسئولیتی و از سر رفع تکلیف انجام داد.

وظیفه ما وبلاگ نویس ها تو جامعه یک وظیفه انتقادی و اصلاحی بوده و بعنوان چشم های بینا و زبان گویای جامعه موظف هستیم نسبت به هر پدیده و اتفاقی که تو اطراف ما میفته عکس العمل صحیحی رو از خودمون نشون بدیم و تو این مسیر نباید توقع تشویق و تعریف رو از کسی داشت و حتی تو این راه باید انتظار هزار و یک بلا و مصیبت رو داشت.

ما تو این مسیر مامور به انجام وظیفه هستیم نه مامور به کسب نتیجه و نباید انتظار داشته باشیم که نوشته های ما فورأ و حتمأ به نتیجه برسه...

ولی به هر حال نوشته های ما وبلاگ نویس ها چه خونده بشه و چه خونده نشه ما باید بنویسیم و بقول شاعر

یار می خواهد چنین آشفتگی      کوشش بیهوده به از خفتگی

سیدشهاب میرشفیعی