چند روز پیش که برای خرید به یکی از فروشگاه های بزرگ زنجیره ائی تهران رفته بودم دیدم به جای عسل های خونسار که پای ثابت قفسه عسل فروشگاه بود تو قفسه ها پر شده از عسل های طالقان و اردبیل و دماوند،وقتی سراغ عسل خونسار رو گرفتم کارمندهای فروشگاه اظهار بی اطلاعی کردند برای همین و از سر فضولی و کلانتر بازی راهی دفتر فروشگاه شدم و یقه مسئول فروشگاه رو گرفتم که «عسل خونسار کو؟»البته این دوست عزیز با خوشروئی بنده رو به خرید و امتحان کردن عسل های سایر نقاط کشور دعوت کردند و در کمال احترام اظهار داشتند «...عسل های خونسار جدیدأ بی کیفیت و تقلبی شدن...» و با بکارگیری این جمله که «...عسل خونسار بسته بندی قشنگی داره ولی کلأ بی کیفیت و تقلبی هستش...»آب پاکی رو دست من ریخت.
خبر شهادت 8 نفر از مرزبانان جوان و عزیز کشورمان در نقطه صفر مرز ایران و پاکستان به دست عمال مزدور رژیم پلید سعودی کام همه ایرانیان را تلخ کرد...تروریست های شرور جیش العدل که در لوای احقاق حقوق مردم بلوچ و در سایه حمایت دستگاه اطلاعاتی خود فروخته پاکستان و با حمایت های مالی دولت خبیث عربستان سعودی بارها و بارها دست به شرارت و تجاوز در منطقه بلوچستان زده اند،هر بار پس از این اقدامات به خاک پاکستان متواری شده اند و بدینوسیله با نا امن کردن استان سیستان و بلوچستان مانع از رونق و ترقی و رفع محرومیت از چهره مناطق شرقی کشور شده اند.
یک مطلب و خوب و جالب(البته در قالب یک گلایه و یادآوری)در وبلاگدرنگ نامه متعلق به دوست عزیزم جناب آقای ایمان نبی زاده تحت عنوان «سالها دل طلب جام جم از ما می کرد وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد » منتشر شده که مطالعه آن را به تمام دوستان توصیه می کنم،به همین دلیل اینجانب در این مطلب قصد دارم یه چند خطی رو در حمایت از این درخت های بی دفاع خونسار بنویسم
بعد از انتشار مطلب قبلی با عنوان «یک توضیح مختصر» پایگاه خبری-تحلیلی مورد نظر،مبادرت به حذف تحلیل های مربوط به مذاکرات هسته ائی نمودند...البته نمی دونم علت حذف این مطالب مقاله مندرج در این وبلاگ بود یا نه(البته بعید میدونم کسی بخاطر مطالب بنده چیزی رو از جائی حذف کنه!!!)ولی این حذف و جایگزینی آن با اخبار و مطالب مرتبط با خونسار اتفاق مبارکی بود که افتاد لذا از همین جا از مسئولان محترم این پایگاه خبری-تحلیلی کمال تشکر رو داشته و امیدوارم همه ما فارغ از هر جناح بندی سیاسی و عقیدتی اولأ در راه اعتلای کشور عزیزمان ایران تلاش کنیم و ثانیأ از هر ابزاری که در اختیار داریم در راه سربلندی خونسار استفاده نمایم.
بعد توافق روز پنجشنبه ایران و گروه 1+5 در لوزان،اینجانب با توجه به ماهیت این وبلاگ که به نوعی وبلاگ تحلیلی،انتقادی اخبار خونسار هستش قصد نداشتم مطلب جدیدی در رابطه با این مذاکرات بنویسم ولی بنا به دلایلی که ذیلأ خدمت همه دوستان معروض خواهد شد تصمیم گرفتم چند خط در رابطه با نحوه برخورد بعضی از رسانه های داخلی و بصورت اختصاصی یکی از پایگاه های خبری-تحلیلی شهر خونسار با این موضوع چند سطر انتقادی بنویسم.
بلاخره ماراتن هسته ائی با صدور بیانیه مشترک دکتر ظریف و خانم موگیرینی تمام شد و من هم یک نفس راحت کشیدم...تقریبأ این چند روز قضیه مذاکرات هسته ائی شبیه ضیافت پنالتی ها شده بود،هر چند دکتر ظریف و مستر کری و اشتاینمایر و فابیوس و بان کی مون و کلی رجل سیاسی دیگه این بیانیه رو نتیجه برد-برد یک فرایند سیاسی دانستند ولی مطمئن هستم نتانیاهو و پادشاه عربستان و امیر قطر و بعضی دوستان داخلی که از آوردن نامشون بواسطه کلفتی موقعیت سیاسی-اجتماعی ایشان معذورم با این نتیجه بصورت تمام قد مخالفت خواهند کرد.
نتیجه این مذاکرات هر چی که باشه پیام من برای تیم مذاکره کننده ایرانی یک چیز هستش:
بچه ها اولأ خسته نباشید و ثانیأ از تلاش شما که تو ایام عید دور از خانواده هاتون بصورت 24 ساعته از حقوق ملت ایران دفاع کردید متشکریم
فردا روز طبیعت یا همون سیزده بدر خودمونه و مردم از پیر و جوان و خرد و کلان اسباب و لوازم تفرج و گردش در طبیعت رو جمع کرده و راهی دشت و دمن می شوند...هر چند که یک سری توصیه زیست محیطی روتین و معمول مانند لزوم خاموش کردن آتش و جمع آوری و خارج نمودن زباله ها از طبیعت و آلوده ننمودن آب های روان با زباله از سوی مسئولان و حامیان محیط زیست به گردشگران روز طبیعت گوش زد میشه ولی من در این مطلب میخوام یک توصیه زیست محیطی غیر معمول داشته باشم.
یادمه شب بازی ایران- بوسنی تو جام جهانی با اهل و عیال اومده بودم خونسار،ایران که گل اول رو خورد زدیم بیرون و با اعصاب خوردی رفتیم سرچشمه...غیر از ما هیچ کس نبود و شهر در سکوت مطلق فرو رفته بود.آخرهای بازی بود که رفتیم واسه شام پیتزا بیست...خانم مسئول صندوق به جای فوتبال آهنگ گذاشته بود وقتی نتیجه فوتبال رو پرسیدم چهار تا فحش محترمانه نثار کی روش و تیم ملی کرد و خبر باخت سنگین ایران رو داد و در کمال احترام اعلام کرد پخش مسابقه فوتبال ممنوع...خلاصه تا آخر شب هر کس رو که دیدم یک فحش آب نکشیده به گویش های فارسی و خونساری و حتی انگلیسی به این کی روش بیچاره داد...
امروز تو یک خبر خوندم که بعد از مصاحبه کارلوس کی روش مربی تیم ملی فوتبال ایران قبل از مسابقه با تیم ملی سوئد و تاکید بر جدائی از تیم ملی ایران سیل درخواست های طرفداران وی به صفحه اینستاگرام رئیس جمهور سرازیر شده و درخواست کنندگان خواهان تداوم همکاری وی با تیم ملی ایران شده و در این راستا از رئیس جمهور محترم استمداد خواستند(لینک خبر)
اینجانب به اصل قضیه تمدید و عدم تمدید قرارداد این مربی کاری ندارم و چندان هم اهل فوتبال نیستم و فقط میدونم با این مربی و یا بدون این مربی این فوتبال فاسد ما به جائی نمی رسه ولی وقتی رفتار متناقض آدم ها رو رو می بینم واقعأ شگفت زده میشم چون حکایت مردم ما حکایت آدم دم دمی مزاجی هست که هر لحظه یک چیز می خواد که بعضأ این خواسته ها با هم متناقض و متضاد هستند...
صبح شعار زنده باد سر میدیم و عصر شعار مرده باد!!!یک روز عاشق سینه چاک کارلوس کی روش هستیم و فرداش دشمن خونی این بابا...البته این برخورد ما مختص مربیان فوتبال نیست و ما با هنرمندان و سیاستمداران و نخبگان مملکتمان هم همین جور رفتار می کنیم.
خدا آخر و عاقبت ما و این مملکت و این مردم رو بخیر بگرداند.انشاا...
چند روز پیش که داشتم دنبال یه سری اطلاعات تخصصی درباره شرکت های تکنولوژی در آمریکا و اروپا می گشتم متوجه این مساله جالب شدم که هیچ یک از شرکت های بزرگ تکنولوژی آمریکائی تو شهرهای بزرگ آمریکا مرکز فعالیت و اقامتگاه اصلی ندارند،به عبارتی دیگه هر چند اغلب این شرکت ها در اکثر شهرهای بزرگ آمریکا نمایندگی فروش دارند اما مرکز اصلی این شرکت های بزرگ که بعضأ چند هزار نفر پرسنل دارند در مناطق حاشیه ائی بوده و به نوعی تو این کشور یک جور سیاست تمرکز زدائی از شهرهائی مثل نیویورک و واشنگتن وجود داره.برای مثال اغلب شرکت های رایانه ائی و تکنولوژی آی تی تو دره سیلیکون در جنوب شهر سان فرانسیسکو در سواحل غربی ایالات متحده متمرکز هستند و اغلب خودرو سازها در اطراف شهر دیترویت در غرب میانه آمریکا تمرکز دارند و صنایع فضائی در جنوب شرق آمریکا در منطقه فلوریدا و...به این ترتیب جمعیت و شغل و امکانات در همه نقاط آمریکا کم و بیش بصورت یکسان توزیع شده و کسی برای درمان و خرید مایحتاج و جستجوی شغل مجبور به مسافرت و مهاجرت از این سر آمریکا به اون سر آمریکا نیست.