آخرین ضربه رو محکم تر بزن...
یک مطلب و خوب و جالب(البته در قالب یک گلایه و یادآوری)در وبلاگدرنگ نامه متعلق به دوست عزیزم جناب آقای ایمان نبی زاده تحت عنوان «سالها دل طلب جام جم از ما می کرد وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد » منتشر شده که مطالعه آن را به تمام دوستان توصیه می کنم،به همین دلیل اینجانب در این مطلب قصد دارم یه چند خطی رو در حمایت از این درخت های بی دفاع خونسار بنویسم
خوانسار بی آب و درخت خونسار نیست.خوانسار بواسطه همین باغ های زیبا و درخت های گردو و چنار باغشهر شده...ای کاش حرمت این چند تا درخت مظلوم و بی زبان را نگه داریم تا قبح درخت بری و درخت کنی برای ما ریخته نشه،ای کاش اونقدر بی معرفت نشیم که تغییر کاربری باغ ها برای ما یه امر عادی بشه...ای کاش زمانی برسه که همه ما بجای درخت کنی و درخت بری،درختکار بشیم...
من که طبع شعر ندارم ولی یک ترانه معروف از ترانه سرای معاصر کشورمون آقای ایرج جنتی عطائی رو تقدیم همه درخت های شهر خوبم خونسار می کنم(البته خواهشمند است از این شعر تفسیر سیاسی نفرمائید!!!)
توی تنهایی یک دشت بزرگ
که مثل غربت شب بی انتهاست
یه درخت تن سیاه سربلند
آخرین درخت سبز سرپاست
رو تنش زخمه ولی زخم تبر
نه یه قلب تیر خورده نه یه اسم
شاخه هاش پر از پر پرنده هاست
کندوی پاک دخیل و طلسم
چه پرنده ها که تو جاده کوچ
مهمون سفره ی سبز اون شدن
چه مسافرا که زیر چتر اون به تن خستگیشون تبر زدن
تا یه روز تو اومدی بی خستگی
با یه خورجین قدیمیه قشنگ
با تو نه سبزه نه آینه بود نه آب
یه تبر بود با تو با اهرم سنگ
اون درخت سربلند پرغرور که سرش داره به خورشید میرسه منم منم
اون درخت تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم
من صدای سبز خاک سربی ام
صدایی که خنجرش رو بخداست
صدایی که تو ی بهت شب دشت
نعره ای نیست ولی اوج یک صداست
رقص دست نرمت ای تبر بدست
با هجوم تبر گشنه و سخت
آخرین تصویر تلخ بودنه
توی ذهن سبز آخرین درخت
حالا تو شمارش ثانیه هام
کوبه های بی امونه تبره
تبری که دشمنه همیشه ی
این درخت محکم و تن آوره
من به فکر خستگی های پر پرنده هام
تو بزن، تبر بزن
من به فکر غربت مسافرام
آخرین ضربه رو محکمتر بزن...
آخرین ضربه رو محکمتر بزن...
آخرین ضربه رو محکمتر بزن...
ایرج جنتی عطایی
از حمایت شما بی نهایت مشعوف و خوشحال شدم
خستگیم در رفت جون داداش
ان شالله بار دیگر شاهد همدلی بلاگرای شهر در مطالبه ی حقوق عامه ی مردم شهر باشیم و تاثیر این کاربران مجازی را بر برخی از مسوولین خواب رفته امان به رخ بکشیم .