خوانسار نامه

وبلاگ تحلیلی،انتقادی خوانسار

خوانسار نامه

وبلاگ تحلیلی،انتقادی خوانسار

تحلیل و انتقاد سازنده وظیفه و رسالت ما و ساختن خوانساری آباد هدف ماست.

طبقه بندی موضوعی

۲۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۹ارديبهشت

روز خوانسار گرامی باد

با آرزوی خوانساری آبادتر و زیباتر
سیدشهاب میرشفیعی
۱۸ارديبهشت


این حقیر با اینکه هواشناس نیستم ولی روز 14 اردیبهشت شدت گرفتن چل پسین رو تو خونسار پیش بینی کرده بودم ولی علی الظاهر دوستان تو شهرداری و فرمانداری نه به پیش بینی من اعتقادی دارند و نه به اخطاریه های سازمان هواشناسی و آخرش این شد که 34 میلی متر بارون تو روز 17 اردیبهشت کلی گل و شل تو بعضی محلات خونسار به راه انداخت.(حالا خدا رو شکر مثل سال 66 سیل نیومد و نصف شهر رو نبرد)
البته دست بر و بچه های شهرداری درد نکنه که با تشکیل ستاد مدیریت بحران فورأ این سیلاب را مهار کردند و نگذاشتن این ماجرا تبدیل به یه بحران بشه.
از حالا هم گفته باشم،احتمالأ روز یکشنبه عصر خونسار بارندگی شدیدی داشته باشه و بعید نیست بساط جشن روز خونسار رو مثل پارسال به هم بریزه،به همین دلیل از دوستان شهرداری تقاضا دارم قبل اینکه سیل و گل و شل تو روز خونسار مساله ساز بشه نقاط حادثه خیز و مسیل های شهر رو ساماندهی و مهار کنند و یه فکری هم برای این مردم بیچاره بکنند که دوباره زیر بارون،روز خونسار رو جشن نگیرند.
از همین جا هم از حاج حسن شفعتی،فرماندار عزیز شهرمون،تشکر می کنم که تو مهار این بحران حضور پر رنگی داشت.

سیدشهاب میرشفیعی
۱۸ارديبهشت


چند روز پیش تو خبر سراسری شبکه یک سیما یه گزارش از دشت لاله های واژگون استان چهارمحال بختیاری پخش کرد که در آن گزارش عنوان شد این دشت بزرگترین رویشگاه طبیعی لاله های واژگون کشور است،حالا راست و دروغ این ادعا بماند...چند روز پیشتر هم یه گزارش از دشت لاله های واژگون استان زنجان پخش شد و خود من هم تو مسافرت هائی که به جاهای مختلف ایران داشتم هم تو استان خراسان شمالی و گلستان و هم تو مناطق البرز مرکزی(دشت لار و دشت هویج) و هم در مناطق اطراف داران و دامنه(دره بید) و فریدونشهر به عینه شاهد وجود رویشگاه های طبیعی لاله های واژگون بودم که انواع لاله های واژگون سفید کرکی و زرد و نارنجی و البته قرمز در این مناطق وجود داشت.

به همین دلیل میتونیم نتیجه بگیریم که لاله های واژگون بعنوان یک گیاه بومی فلات ایران تو خیلی از جاهای کشور وجود داره و تمام مناطق زاگرس مرکزی و البرز در گذشته نچندان دور رویشگاه این گیاه بوده و انحصاری دونستن این گیاه برای خونسار یه جور لاف زنی تو خالی بوده ومیتونه موجبات تمسخر خونسار بشه...

ولی چیزی که رویشگاه های طبیعی لاله های واژگون خونسار رو از خیلی از مناطق مشابه متفاوت کرده،وجود یه برنامه منسجم حفاظت از این گونه گیاهی تو خونسار و اهتمام مردم و مسئولین خونسار در صیانت از این گونه گیاهی در معرض نابودی هستش که واقعأ جای تقدیر و تشکر داره.

خود من سال گذشته شاهد تلاش بچه های همیاران محیط زیست خونسار در نگهداری از این لاله ها و حتی کاشت دستی بذر این گیاه در گلستانکوه بودم،امسال هم که ظاهرأ بواسطه تلاش این دوستان طرح ممنوعیت از ورود گردشگران به رویشگاه طبیعی لاله های واژگون در گلستانکوه در روز 18 اردیبهشت اجرا شده که بطور حتم ثمرات مثبت این ممنوعیت در سال های بعد دیده خواهد شد.

من از تمام دوستانی که این مطلب رو مطالعه می کنند استدعا دارم که بعنوان یه خونساری با فرهنگ اولأ از کندن این گل ها و گل های موسیر خودداری کرده و به هر طریق ممکن از این میراث طبیعی خونسار محافظت بکنند و ثانیأ در صورت امکان با حضور در اطراف این رویشگاه بعنوان نگهبان افتخاری مانع از کندن و لگد کوب شدن این گل های زیبا توسط مسافران نا آگاه بشوند...شاید تشکیل یک زنجیره انسانی از نگهبانان طبیعت در گلستانکوه مقدمه یه حرکت ملی برای حفظ  محیط زیست تو کل کشور بشه.

سیدشهاب میرشفیعی
۱۷ارديبهشت

هر چند که قصد ندارم وارد مسائل سیاسی بشم ولی دلم نیومد این خبر جالب رو برای شما بازنشر نکنم.

روزنامه دنیای اقتصاد به نقل از روزنامه انتخاب نوشت:«عبدالرضا داوری در صفحه فیس‌بوک خود خاطره‌ای را به نقل از محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری پیشین نوشت. در این خاطره به نقل از احمدی‌نژاد آمده است: «سال ۱۳۷۶ که مدرک دکترایم را گرفتم، مدام در ذهنم این درگیری بود که آیا بدون مدرک دکترا نمی‌توانستم در خدمت انقلاب باشم و آیا اخذ مدرک دکترا و عضویت در هیات علمی دانشگاه، برای رویکردهای شخصی‌ام بوده یا تلاش در مسیر انقلاب اسلامی؟»این دغدغه ذهنی تا سال ۱۳۸۰ با من بود. 

دهه فجر سال ۸۰ یک شب خوابی دیدم که این دغدغه‌ام را برطرف کرد. خواب دیدم با پژویی که آن زمان داشتم، در جاده هراز، از تهران به سمت شمال رانندگی می‌کنم و یک شیخ هم که البته نامش را نمی‌برم، کنارم نشسته بود.در جاده هراز گردنه‌ای هست که وقتی به آن گردنه می‌رسید، قله دماوند ظاهر می‌شود. وقتی به این گردنه رسیدیم و کوه دماوند رویت شد، ناگهان دیدم در وسط جاده ۳ صندلی گذاشته شده است، در دو صندلی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نشسته بودند و صندلی سوم خالی بود.پژو را کناری پارک کردم و به همراه شیخی که همسفرم بود به سمت امام و آیت‌الله خامنه‌ای رفتیم. من در کناری ایستادم، اما آن شیخ همسفر ما مدام تلاش می‌کرد تا روی صندلی سوم بنشیند که امام خمینی(ره) به او اجازه نداد. ناگهان امام خمینی(ره) رو به من کردند و با حالت تحکم گفتند: آقای دکتر احمدی‌نژاد! بفرمایید روی این صندلی بنشینید! این گفته امام خمینی(ره) باعث شد تا آن شیخ به کناری رود و من روی صندلی کنار امام خمینی(ره) و آیت‌الله خامنه‌ای بنشینم.»در همین لحظه از خواب پریدم و دیدم که نزدیک اذان صبح است. از اینکه امام خمینی(ره) مرا در خواب با عنوان «دکتر احمدی‌نژاد» مورد خطاب قرار داده بود احساس کردم که تحصیلات دکترایم حتما در خدمت انقلاب اسلامی خواهد بود و همین خواب و خطاب امام خمینی(ره) باعث شد دغدغه چهار ساله‌ام پس از دوره دکترا برطرف شود.»
خوب مملکتی که با خواب و هاله نور و جنبل و جادو اداره می شد،فکر می کنید حال و روزش میتونست بهتر از این باشه؟
نمی دونم مشکل از این تیپ دولتمردهای فریبکاره یا از مردم ساده دلی که به این راحتی فریب میخورن؟نمی دونم،شاید هم از هر دو؟
سیدشهاب میرشفیعی
۱۵ارديبهشت

این عکس جنبه تزئینی داشته و مربوط به خوانسار نمی باشد


پارسال به سفارش یکی از اقوام  و به قیاس از وضعیت ساخت و ساز در تهران افتاده بودم دنبال خرید یه ملک کلنگی(از همون کاهگلی های مخروبه)تو خونسار.

سراغ هر ملکی رفتیم با 2 تا مشکل برخوردیم اول اینکه این املاک ورثه ائی با یه لشکر وارث مجهول المکان بود و دوم اینکه این املاک عمومأ فاقد سند تفکیکی 6 دانگ بود به همین خاطر تقریبأ همه مشاورهای املاک و دوستان پیشنهاد خرید زمین و حتی تغییر کاربری غیرقانونی باغ ها و زمین های زراعی رو جهت ساخت ویلا به ما دادند...هر چند که این آشنای ما بعدأ به دلایلی از خرید ملک تو خونسار منصرف شد و سر از مازندران درآورد ولی این مسأله بافت فرسوده خونسار برای من لاینحل موند...

سیدشهاب میرشفیعی
۱۴ارديبهشت

الان مدّتیه که تو ارتفاعات زاگرس مرکزی (و از جمله خونسار )فصل چل پسین یا رگبارهای عصرگاهی بهاری آغاز شده و علی الظاهر اواسط این هفته،رگبارهای زیبای بهاری به اوج خودش میرسه.

ما که تو تهران چل پسین و رگبار زیبای بهاری و عطر بارون زده دیوارهای کاه گلی و علف های تازه رو نداریم ولی شما که تو خونسار هنوز میتونید بارون بهاری رو با تمام وجود لمس کنید و بعد از یه رگبار تند از عطر علف ها و خاک بارون زده بهره مند بشید به جای من و تمام خونساری تبارهای اسیر در تهران یه نفس عمیق بکشید...

به خدا قسم که خونسار از نظر آب و هوا بهشتیه که تو ایران نظیر نداره...

سیدشهاب میرشفیعی
۱۳ارديبهشت


در دو قسمت اول این مطلب بسیار کوتاه به موضوع دیدگاه های موجود در رابطه با سکونت در خونسار پرداختم و حالا میخوام چند تا واقعیت در رابطه با خونسار رو همراه شما عزیزان مرور کنم
سیدشهاب میرشفیعی
۰۹ارديبهشت



من راه تو را بسته

تو راه مرا بسته

امید به فردا نیست

وقتی همه دیواریم

...

خوانسار امروز ما آیا شهر کوچه های بن بست و دیوارهای بی روزنه است؟

خوانسار امروز ما آیا جائی برای ماندن و زیستن است؟

برای من که خارج از خوانسار زندگی می کنم خوانسار جعبه ائی پر از مجهول است،پر ابهام،پر از تردید...

باید از کسانیکه در خوانسار ساکن هستند پرسید که خوانسار امروز ما چگونه جائی است؟


سیدشهاب میرشفیعی
۰۷ارديبهشت



...خونسار برای بعضی ها یه جای معمولی برای زندگیه،یه جا مثل همه جا...نه خوب و بد

...خونسار برای بعضی ها یه بهشت خوبه برای گذراندن روزهای گرم تابستون،یه جائی که اگه حال نداشتی بری شمال بری اونجا

...خونسار برای بعضی ها  یه حس نوستالوژیکه،پر از خاطرات خوب،شاید هم بد

...خونسار برای بعضی ها یه جهنمه که باید فورأ ازش فرار کرد،یه زندان بدون دیوار

خونسار برای شما چیه؟

سیدشهاب میرشفیعی
۰۵ارديبهشت

همه ما مسلمان ها روزانه حداقل 17 بار تو نمازهامون سوره مبارکه توحید رو می خوانیم و تو هر نماز هم به وحدانیت خدا شهادت میدیم،ولی نمی دونم چرا یه وقت هائی یادمون میره که خدا یکی هست و شریکی نداره و قدرت مطلق هم در اختیار ذات مقدس آن حضرته و براساس همین فراموشی جلوی هر کس و ناکسی کمر خم می کنیم.

برای خیلی از ما ها از رئیس فلان اداره گرفته تا کارفرما و صاحب کار و آقای فلانی و...همه و همه از خدا تواناتر و قابل ستایش تر هستند...خیلی از ما از ترس اینکه مبادا مقام و موقعیت خودمون رو از دست بدیم حاضریم هر موجود پستی رو شریک خدا قرار بدیم.

البته ماچه به وحدانیت خدا اعتقاد داشته باشیم و چه نداشته باشیم،خدا خداست و جز او قدرت مطلقی در جهان نیست اما آنچه که مهم اینه که ما خدا رو با چی عوض کردیم؟چه چیزی از دست دادیم و چه چیزی بدست آوردیم؟

اگر ما از خدا به اندازه رئیس ادارمون می ترسیدیم مطمئنأ امروز عابدترین عابد جهان بودیم...!

سیدشهاب میرشفیعی