خونسار این روزهای ما-بخش پایانی

در دو قسمت اول این مطلب بسیار کوتاه به موضوع دیدگاه های موجود در رابطه با سکونت در خونسار پرداختم و حالا میخوام چند تا واقعیت در رابطه با خونسار رو همراه شما عزیزان مرور کنم

حالا دانسته های من

1-شهر خونسار شهری دره ائی با حدود 900 کیلومتر مربع وسعت است ...البته بخش عمده ائی از این شهرستان رو مناطق غیر قابل سکونت و لم یزرع کوهستانی و یا عرصه های مرتعی تشکیل داده و هر چه هست در چهار کانون جمعیتی دره خونسار،روستای رحمت آباد و منطقه ویست و روستای دوشخراط تمرکز یافته پس مناطق قابل سکونت خونسار بسیار محدود بوده و بدبختانه قابل توسعه هم نیست.

2-خونسار در خوشبینانه ترین حالت حداکثر حدود 32 هزار نفر جمعیت دارد که بخش عمده ائی از این جمعیت را افراد سالخورده تشکیل می دهد و این یعنی خوانسار فاقد جمعیت مولد کافی بوده و بازار مصرف و کسب و کار نیز به تبع محدود است.

3-بواسطه اقلیم سرد کوهستانی خونسار،حدود 6 ماه از سال این شهر بسیار سرد و دلگیر بوده و به همین دلیل شهر در فصول سرد سال به رکود یا خواب زمستانی عمیقی فرو می رود البته محل قرارگیری مرکز شهر در داخل دره خونسار نیز باعث شده این شهر پس از لاریجان استان مازندران دومین شهر دارای کوتاه ترین مدت روز در فصل زمستان باشد که همین موضوع باعث ایجاد نوعی حس افسردگی فصلی در اغلب ساکنین شده است.

4-بیکاری گسترده و رکود کسب و کار ترجیع بند تمام ابیات شعر خونسار شده و مهاجرت جوانان به سایر شهرها به امری عادی در شهرستان بدل شده است.

5- خوانسار فاقد مراکز درمانی مجهز تخصصی،پزشک متخصص به اندازه کافی و مراکز تشخیصی مجهز است و این یعنی محرومیت شهر از امکانات بروز و کارآمد درمانی

6-تعداد کمی از بانک های خصوصی در خونسار شعبه داشته و زیر ساخت های کسب و کار و دولت الکترونیک در شهر محدود است و هیچ اپراتور وایمکسی در خونسار فعال نیست و اینترنت ثابت شهر نیز در انحصار دو شرکت می باشد.

7-بواسطه جمعیت محدود و وسعت کم شهر نظارت اجتماعی در شهر شدید و فضولی در احوالات همدیگر یک رویه معمول است و این یعنی امکان منفور شدن و یا مشهور شدن در این شهر در اندک زمان بسیار زیاد است.

8-خونسار سینما،تآتر،فرهنگسرا،سالن کنسرت ومراکز خرید و راسته بازار قابل توجه و... ندارد.

9-شهر خونسار دارای محیطی بسیار مذهبی و بسته بوده و آزادی های فردی در این شهر به شدت در معرض تهدید می باشد.

10-متاسفانه فامیل گرائی و صف بندی های طایفه ائی و محلی و خانوادگی در شهر زیاد و در همه شئون تاثیر گذار است.

11-بغیر از خیابان اصلی شهر آن هم در محدوده پمپ بنزین تا پارک عسل بقیه نقاط شهر دارای بافت فرسوده و فاقد خیابان کشی درست و آسفالت مناسب است و حتی کوچه های فرعی مرکز شهر نیز یادآور کوچه های خاش و زابل و میرجاوه است.

12-تنها صنف فعال شهر عسل فروش ها و خشکبار فروش ها هستند که آنها هم 6 ماه از سال نیمه تعطیل می باشند.

تمام این موارد که گفتم دیده های این حقیر (که ساکن خونسار هم نیستم) از این شهر بود و بطور حتم دوستان ساکن خونسار مواردی بیشتری از این دست سراغ دارند.

البته وضعیت خونسار از بسیاری از شهرهای ایران حتی شهرهای نزدیک تهران از جهات زیادی بهتر است و نباید ناشکری کرد اما فاصله خونسار تا رسیدن به نقطه مطلوب و تبدیل شدن به شهری نسبتأ آرمانی برای زندگی(نظیر دماوند یا کاشان) بسیار زیاد است.