سازدهنی
نمی دونم چند تا از شما فیلم سازدهنی ساخته امیر نادری رو دیدید ولی احتمالأ قدیمی تر ها این ساخته بیاد ماندنی رو بخاطر دارند...ماجرای فیلم در خصوص دلباختگی حسرت بار و مجنون وار یک کودک چاق و تپل فقیر بندری به نام امیرو (امیر) به سازدهنی دوستش(عبدالله) بود ،دلبستگی عمیقی که این بچه رو تا مرز تحمیق و کولی دادن به صاحب سازدهنی پیش برد و زمینه ساز استثمار امیرو و تحقیر اون رو فراهم آورد و در انتها امیرو بعد از یک مکاشفه در پناه کشتی به گل نشسته ساز دهنی که عامل تحقیر و استثمار او و دوستانش بود رو ربوده و به دریا انداخت تا هم خودش و هم دوستاش از بند ذلت سازدهنی نجات پیدا کنند.
داستان ساز دهنی حدیث نفس خیلی از ما آدم هاست که در اثر ضعف نفس شیفته ظواهر دنیای ماده شده و تن به هر ذلت و استثماری می دهیم...در حرفه من(وکالت دادگستری)بصورت روزانه شاهد انسان هائی هستم که مانند بچه های فیلم ساز دهنی برای بدست آوردن منافع مادی و دنیوی تن به هزار و یک ذلت و کار خلاف می دهند و بعضأ بخاطر این شیفتگی نه تنها مال و آبروی خود رو از دست می دهند بلکه آزادی و جان رو هم می بازند و سر خود رو به دار مکافات می دهند.
گاهی اوقات آدم هائی مثل عبدالله فیلم ساز دهنی با صدای خوش ساز دهنی زیر جلد افراد غافل رفته و با وعده و وعید پول و ثروت و شهوت و... و ترسیم آینده درخشان ایشان رو وادار به بردگی می کنند و حسابی از این غافلان کولی می گیرند و در انتها نیز هیچ چیز به این فریب خوردگان نمی دهند.
راه رسیدن به سعادت در این دنیا همانا کف نفس و قناعت به روزی حلال و حرکت در مسیر راستی و درستی و آزادگی است و تا زمانیکه بشر به طمع هر وعده پوچ و یا منفعت دنیوی ناپاکی تن به هر ذلتی بدهد مرتبه این بشر بیش از «خر» نخواهد بود.