خوانسار نامه

وبلاگ تحلیلی،انتقادی خوانسار

خوانسار نامه

وبلاگ تحلیلی،انتقادی خوانسار

تحلیل و انتقاد سازنده وظیفه و رسالت ما و ساختن خوانساری آباد هدف ماست.

طبقه بندی موضوعی

دو الگوی مبارزه با آمریکا!

يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ب.ظ

مطلب زیر به قلم بلیغ استاد ابوالقاسم قاسم زاده می باشد که در ستون محک روزنامه اطلاعات روز یکشنبه مورخ 29 شهریور 94 منتشره شده و عینأ بوسیله وبلاگ خوانسارنامه بازنشر گردیده است که مطالعه این مطلب خوب را به همه دوستان عزیز پیشنهاد می نمایم: 

مبارزه با آمریکا سابقه تاریخی دارد و در این سابقه تاریخی الگوهای گوناگون را می‌توان دید و مطالعه کرد. زمانی جهان به دو قطب شرقی و غربی تقسیم شده بود و در سیاست آن را جهان دو قطبی، قطب سوسیالیسم در برابر قطب سرمایه‌داری می‌نامیدند. ادبیات شرق در برابر غرب رواج و رونق بسیار داشت.

این ادبیات به‌‌طور عمده مارکسیسم در برابر امپریالیسم را شرح و توصیف می‌کرد. در مرکز آن دو سیستم اقتصادی محوریت داشت و تفاوت‌های سیاسی و فرهنگی را برآمده از انتخاب هر یک از این دو سیستم می‌دیدند.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و چرخش چین به‌سوی اقتصاد سرمایه‌داری در عمل آنچه را که جنگ سرد میان دو مرز شرقی و غربی خوانده می‌شد، دگرگون کرد. در تمامی سال‌هایی که آمریکا به عنوان مظهر سرمایه‌‌داری غرب از سوی ابرقدرت شرق به چالش گرفته می‌شد، سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، الگوهای مبارزه در برابر آمریکا در نقاط مختلف جهان و از سوی کشورهای گوناگون و متفاوت بود. برخی از این الگوها قابل قیاس با دیگر آن نبود. فی‌المثل ویتنام از مسیر یک جنگ طولانی با غرب، فرانسه و سپس با آمریکا عبور کرد، اما کشورهای عضو پیمان غیر متعهدها، شیوه و الگوی دیگری را در میانه دو کمپ شرقی (روسیه) و غربی (آمریکا) انتخاب کردند. نگاه به مسیر تاریخی کشورها در مبارزه با آمریکا متفاوت، گوناگون و بسیار آموزنده است. 

از میان این تاریخ آموزنده، دو الگو از سوی دو کشور، یکی ژاپن و دیگر کوبا مورد نظر این نوشته است. ژاپن در مبارزه با آمریکا وارد جنگی بزرگ شد که تا بمباران اتمی توسط آمریکا در زمان ریاست جمهوری «ترومن» پیش‌رفت. آمریکا دو بمب اتمی بر سر دو شهر بزرگ ژاپن، هیروشیما و ناکازاکی، رها کرد که از فاجعه بزرگ آن تا امروز در جهان یاد می‌شود. ژاپنی‌ها از پی شکست در جنگ نظامی با آمریکا خود را دوباره باز یافتند و مسیر مبارزه با غرب را دگرگون کردند. ژاپنی‌ها بازسازی خود را بر دو اصل، اول خودسازی درونی تا حد قدرت پذیرفته شده بین‌المللی و دوم، بهره‌گیری از توان همه کشورهای جهان از جمله آمریکا در مسیر تثبیت قدرت برتر الگوی جدید مدیریت کلان قرار دادند. دولت و جامعه ژاپن پس از شکست و بمباران اتمی به عزا ننشستند. برخاستند و دوباره با نقد گذشته قیام کردند. آنها فراتر از دو کمپ سوسیالیسم و امپریالیسم، (شرقی شدن یا غربی ماندن) راه سومی را با استقلال فرهنگی و تاریخی خود طی کردند. 

سیاست را در خدمت دو اصل توسعه پایدار و امنیت استوار قرار دادند. در این نوشته کوتاه قصد شرح و نقد ژاپن بعد از جنگ را ندارم، اما باور دارم که ژاپنی‌ها همچنان با شناخت دقیق از معادلات بین‌المللی و دگرگونی‌ها و تحولات اقتصادی، تکنولوژیک و فرهنگی در جهان، راه مبارزه خود را با حفظ استقلال ملی و فرهنگی خود طی می‌کنند. این مبارزه در مسیر خود مرحله به مرحله هم دشمن داشت و هم رقیب، چه در سطح منطقه‌ای یا بین‌المللی. امروز چین و کره‌جنوبی با قدرت عظیم خود رقیب و در گوشه‌هایی دشمن ژاپن هستند. ژاپنی‌ها گام به گام ارزش کار را در جامعه و کشور خود نهادینه کردند و با همین باور، به خود باوری رسیدند. مسئولیت خود را نجات جهان ندیدند اگر چه همواره از اندیشه جهان در صلح و امنیت حمایت کرده‌اند و در مجامع بین‌المللی بسیار فعال و تعیین کننده ظاهر می‌شوند. این خاطره از یک ژاپنی مسئول را بخوانید. 

سمبل‌ ملی آمریکایی‌ها، عقاب آمریکایی و گاو قوی هیکل شاخ داری است با پستان‌های بزرگ مملو از شیر که به او «بوفالو» می‌گویند، چند سال قبل مسئول ژاپن در آژانس انرژی‌ اتمی یکی از نمایندگان ما را به نهار دعوت کرده بود و در محاوره به او گفت: ما ژاپنی‌ها سال‌های سال زیر بمباران‌های عقاب‌های آمریکایی قرار گرفتیم و با شاخ «بوفالو» در افتاده بودیم تا با مبارزه آن شاخ را بشکنیم و «بوفالو» آمریکایی را به مرگ برسانیم. اما بعد از پایان جنگ تغییر روش دادیم، دیگر مزاحم شاخ «بوفالو» نشدیم، اما تا توانستیم از پستان‌های او شیر دوشیدیم! مبارزه را ادامه دادیم، اما با روش جدید! امروز ژاپن‌ یکی از قدرت‌های بزرگ اقتصادی و تکنولوژیکی جهان است. اما کسی می‌تواند ادعا کند که ژاپنی‌ها فرهنگ ملی خود را از دست داده‌اند!؟

الگوی دیگر مبارزه با آمریکا، کوبا است که بعد از انقلاب و پیروزی‌ کاسترو، خود را کشوری سوسیالیستی و در کمپ اتحاد جماهیر شوروی تعریف کرد. کاسترو موفقیت‌های بسیاری برای کوبا بدست آورد از جمله ریشه کن کردن بی‌سوادی در این کشور، رشد بهداشت و پزشکی و دگرگونی در کشاورزی صنعتی نیشکر. اقتصاد کوبا به بازار خرید محصول نیشکر و به صورت عمده از مسکو وابستگی پیدا کرد که بخش عمده‌ای از درآمدهای ملی برای ادامه مبارزه با آمریکا (کشور دیوار به دیوار او) که مدام از سوی آن تهدید امنیتی می‌شد، به آن قرار گرفت. فروپاشی شوروی بسیاری از معادلات اقتصادی کوبا را به هم ریخت و کشوری فقرزده با بیکاری گسترده و بحران‌های اجتماعی و فرهنگی متعدد سر برآورد. کاستروی انقلابی با شیوه مبارزه سوسیالیستی، اگرچه کوبا را حفظ کرد و مانع از سقوط آن شد، اما سال‌های سال درجا زد و مرحله به مرحله عقب مانده‌تر شد. اکنون دولت کوبا دیگر داعیه مبارزه با امپریالیسم و پیروزی جهان سوسیالیسم ندارد. مسیر تعامل با قدرت کشور همسایه خود آمریکا را انتخاب کرده است و روابط رسمی سیاسی‌، اقتصادی «هاوانا» «واشنگتن» را برای بازسازی عقب ماندگی‌های خود کلید زده است. کاسترو در پایان عمر است و جانشین‌های او دریافته‌اند جهان سوسیالیسم، جهانی تخیلی است و مبارزه با آمریکا با روش قطع روابط و تهدید امنیتی و نظامی جواب نمی‌دهد. حاکمیت انقلابی در کوبا معتقد است کوبا باید نجات اقتصادی یابد اگر می‌خواهد بماند. الگوی کاسترو و جنگ‌های چریکی و آنچه که در ادبیات مارکسیستی «گوارئیسم» نامیده می‌شود به موزه تاریخ سپرده شد. کوبا را نمی‌توان با ژاپن مقایسه کرد، اما در نگاه به مسیر تاریخ مبارزه، دو نشانه و دو الگو رامی‌توانیم از این دو کشور دریابیم. در مبارزه با آمریکا، مسیر تاریخی مبارزات کشورها را باید شناخت و الگوها را نقد کرد. از دو الگوی مبارزه با آمریکا، یکی ژاپن و دیگری کوبا، درس‌های بسیاری می‌توان آموخت.

پی نوشت:

تو همه خاطره هامون،سهم دشمن مرده باده

حتی راه دشمنی رو،کسی یادمون نداده!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۹
سیدشهاب میرشفیعی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی