خوانسار نامه

وبلاگ تحلیلی،انتقادی خوانسار

خوانسار نامه

وبلاگ تحلیلی،انتقادی خوانسار

تحلیل و انتقاد سازنده وظیفه و رسالت ما و ساختن خوانساری آباد هدف ماست.

طبقه بندی موضوعی

پس از 28 سال و یک روز

جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۶ ب.ظ

پس از گذشت 28 سال و یک روز و تلاش زیاد برای یافتن عکس های اینجانب از سیل مهیب 6 مرداد سال 1366 ،خلاصه امروز (هشتم مرداد 1394)سه قطعه از عکس های مربوط به آن واقعه دردناک که توسط شوهر خاله محترم اینجانب آقای مهندس حسین رستمی که در آن سالها یکی از معاونان وزیر وقت کشاورزی بودند گرفته شده به دست اینجانب رسید.

محل تهیه عکس ها محله بیدهند بوده و زمان تهیه آن نیز صبح روز 7 مرداد سال 66 و تقریبأ کمتر یک روز از وقوع سیل می باشد و اشخاص حاضر در عکس ها،من و پسر خاله هایم و چند نفر از خانم های فامیل که همگی از خاندان میرشفیعی هستند و هچنین مرحوم پدرم،سید مهدی میرشفیعی و عموزاده ایشان مرحوم آقای سید احمد میرشفیعی می باشند.

در تصاویر انبوه درختان شکسته وگل و لای ناشی از سیل بخوبی مشهود است،توضیح آنکه بواسطه شدت خرابی ناشی از سیل از محل پمپ بنزین به سمت میدان مرکزی شهر کلیه راه ها مسدود بود و مسیر خیابان 13 محرم جایگزین راه اصلی شده بود...

از زمان وقوع سیل تا حدود 48 ساعت برق و آب و تلفن شهرستان قطع بود وکلیه پل های ارتباطی شرق و غرب شهرستان تخریب و یا آسیب دیده بودند و در این مدت چند بارش شدید دیگر هم در سطح شهرستان اتفاق افتاد که به علت باز بودن مسیر رودخانه تاثیری در وضع شهر نداشت.


پسرها به ترتیب از سمت راست:خودم و پسر خاله من آرش رستمی

آقای وسط عکس مرحوم سید احمد میرشفیعی

پسر سمت چاپ پسر خاله من کامبیز رستمی

خانم ها رو هم نمی شناسم ولی از خاندان میرشفیعی هستند

پشت سر انبوه درختان قطع شده در اثر سیل دیده می شود



به ترتیب از سمت راست:

خودم(پشت به دوربین)مرحوم سیدمهدی میرشفیعی(پدرم)آرش رستمی (پسر خاله من)و مرحوم سید احمد میرشفیعی

محل تصویر برداری بیدهند-انبوه درختان و منازل تخریب شده در اثر سیل در پشت سر دیده می شود


پسر خاله من(کامبیز رستمی) و بعضی از خانم های فامیل و انبوه خرابی ناشی از سیل

محل عکس-بیدهند

لازم به توضیح است محله های شمالی شهر نظیر بیدهند و باب سلطان و وادشت کمترین خسارات را از سیل دیده بودند و محلات مرکزی شهر حدفاصل پمپ بنزین تا بانک ملی و بازار کاملأ در اثر سیل نابود شده بود و خود من چندین جنازه  را در همان روز در میان گل و لای و خرابه ها دیدم.خدا همه رفتگان آن واقعه و این عکس ها را بیامرزد.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۰۹
سیدشهاب میرشفیعی

سیل سال 66 خوانسار

نظرات  (۷)

:(
تو عکس دوم از چپ دومین خانوم چقدر شبیه مدیر دبیرستان منه :ا

خدا رحمت کنه رفتگان عکسو و سلامتی بده به بازماندگان

"چند بارش شدید دیگر هم در سطح شهرستان اتفاق افتاد که به علت باز بودن مسیر رودخانه تاثیری در وضع شهر نداشت."

یعنی قبلش مسیر رودخونه بسته بود؟
البته من از غار اصحاب کهف نیومدما!
فهمیدن این مطلب تویه یه سالگی توقع زیادیه :)





پاسخ:
قبل از سیل مسیر رودخانه پر بود از درخت وقتی سیل آمد کلی درخت رو با خودش تا پل امامزاده آمد آورد و همانجا تبدیل به یک سد شد...بخاطر فشار زیاد آب این سد شکست و آب با فشار بطرف خیابون اصلی شهر سرازیر شد...چون حجم آب خیلی زیاد بود این ماجرای سد های پشت پل چند بار تکرار شد و هر بار کلی درخت و الوار و آوار ناشی از تخریب ساختمان ها جلوی آب رو گرفت و به حجم آب سیل اضافه شد...
مقدار بارش مسبب سیل حدود 28 میلیمتر در 15 دقیقه بود و اونقدر حجم آب ورودی به رودخانه زیاد بود که تمام خانه های مجاور رودخانه کاملأ تخریب شد البته اون موقع بخش عمده ائی از رودخانه سیل بند نداشت و خانه ها بعضأ تو بستر رودخانه ساخته شده بود
...راستی اسم مدیر دبیرستان شما چی بود؟شاید این خانم همان مدیر شما باشه
تو اون شرایط جنگ تحمیلی شما شلوار لی و لباس آستین کوتاه می‌پوشیدی معلوم‌الحال؟؟؟؟؟؟
با مسئولین سطوح بالای اون موقع که بعدها شدند سران فتنه هم که مرتبط بودی!!!!! 
دوربین عکاسی هم که داشتید مرفه بی‌درد!!!!!
فمیسنیست هم که بودید!!!!!
....
خوشم باشه خوشم باشه، ببین چه ماری تو آستینمون جا خوش کرده بود!!!!!
پاسخ:
این نکته رو هم که عکاس این عکس ها معاون وزیر وقت کشاورزی بود جا انداختی...یعنی استفاده شخصی از امکانات دولتی...با بنزین دولتی هم که آمده بودیم تفریح...وای وای وای وای
ضمنأ بابام از سال های دهه 30 به بعد خونسار کلی عکس داشت که متاسفانه عکس ها با یک سری اموال دیگه کلأ مفقود شد و یکی از عکس ها مربوط به شیر سنگی بزرگ و تاریخی قبرستان سنگ شیر بود که نماد محله و وجه تسمیه محله سنگ شیر هم بود و متاسفانه چند تا آدم ناآگاه به طمع یافتن گنج در دل این شیر سنگی تاریخی اون رو نابود کردند:(
البته زیاد از گزنده بودن این مار بیمناک نباشید...مارش آبی و بی خطره!!!!
 من از مادر خودم که بیدهندی شنیدم سیل هر چند ضرر داشت و قربانی گرفت ولی از جهتی برای بیدهند خوب شد . چونکه کلی مغازه های قدیمی و خرابه های اطراف رودخونه رو برد و به یکباره عریض سازی و آبادانی ( من حیث تخریب و خاکبرداری به وسیله ی خود سیل ) گسترده ای رخ داد و چهره محله عوض شد . اینو بعدها از اهالی زیادی از بیدهند هم شنیدم .
پاسخ:
مگر اینکه سیل و زلزله تو این مملکت منشاء خیر و توسعه بشه!!!
مثلأ تو شهرهائی مثل بم یا رودبار تا قبل زلزله خانه مقاوم وجود نداشت ولی بعد از زلزله مردم اجبارأ بفکر مقاوم سازی افتادند...
الان خونسار کلی خانه قدیمی و باارزش داره که میشه با مرمت و بازسازی و البته مقاوم سازی آنها هم به حفاظت از معماری سنتی خونسار کمک کرد و هم به باعث رونق گردشگری (بوم گردی) خونسار شد
چون قدیمیا رو اسم خانوما تعصب داشتن و بجاش اسم پسر بزرگتر یا شوهرشونو صدا میکردن و من اسم اونا رو نمیدونم از پاسخگویی به این سوال معذورم :)
پاسخ:
یعنی مثلأ شما به دبیر شیمی می گفتید خانم «ام اصغر» یا «بنت غلام»؟؟؟
بابا مگه شما چند صد سال پیش زندگی می کردی که خانم ها از خودشون اسم نداشتند؟:))))
سلام
از اونجا که فرد خاطره بازی هستم از دیدن این عکسها بسیار مشعوف شدم. هر چند که یادآور خاطره تلخ سیلند.
به هر حال ممنون از مطلب ارزشمندتون.
در ضمن سعی کنید اون آرشیو دهه 30 خونسارو پیدا کنید. ثواب داره.
پاسخ:
متشکرم شهرام جان
دارم تمام تلاشم رو می کنم تا اون عکس ها رو پیدا کنم...رمضان سال گذشته(93)دزد منزل پدری من رو به کل تخلیه کرد و برد و ظاهرأ عکس ها هم داخل یک جعبه بود که می گن(می گن!!!)دزد اون جعبه رو هم برده ولی من بعید میدونم دزد عکس های عتیقه مرحوم بابای من رو برده باشه!به هر حال دارم سعی می کنم ردی از عکس ها پیدا کنم.
۰۶ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۴۰ محمد علی (مهدی) میرشفیعی
خدا رحمتشون کنه هردوتاشون خیلی آدم های خوبی بودند
بازم اگه از این عکس ها و خاطرات دارید بفرستید 
با دیدن این عکس ها سی سال پیش برایم تداعی شد
خودمو معرفی نمیکنم ببینم حدس میزنی کی باشم 

سلام عرض می کنم جناب میرشفیعی 

من متولد بیدهند در  سال ۱۳۴۰ هستم و تا ۱۸ سالگی بیدهند زندگی می کردم حدود دوازده ‌ونیم شب تورنتو بیدهند را در گوگل جستجو می کردم که به وبلاگ شما رسیدم .سیل دو مرتبه در بیدهند موجب خرابی گسترده شده  اولین بار در تابستان ۱۳۳۶ و دومین بار تابستان ۱۳۶۶ که متاسفانه در هر دو سیل خانه پدری اینجانب تخریب شد در سیل دوم من به اتفاق دو نفر از بستگان که هر دو به رحمت خدا رفتنداز تهران راه افتاده و حدود نیمه شب   به بیدهند رسیدیم  که متاسفانه با تاریکی مطلق و خرابی گسترده مواجه شدیم ‌و چند روزی آنجا بودیم  و ...

البته همانطور که عرض کردم تا ۱۸ سالگی بیدهند زندگی کردم و خاطرات تلخ و شیرین زیادی از ان دوران باقی مانده ... 

تشکر از وبلاگ خوبتون  و به امید روزهای بهتر برای همه 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی