ریاکاران
شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ق.ظ
مطلب و کاریکاتور زیر عینأ از پیشخوان اخبار روزنامه دنیای اقتصاد روز شنبه مورخ 6 تیر ماه 94 نقل گردیده و وبلاگ خوانسار نامه صرفأ به نقل و بازنشر آن پرداخته است:
عباس عبدی در یادداشتی در روزنامه شهروند نوشت:
چندسال پیش آقایی که رئیس بانک ملی بود از کشور فرار کرد و یک صندلی از صندلیهای دادگاه مهمترین پرونده فساد مالی در سالهای اخیر را خالی گذاشت، پروندهای که در جریان رسیدگی به آن یک نفر اعدام و تعداد زیادی نیز محکوم به زندان و جریمههای سنگین شدند.
ولی همه میدانیم که رئیس بانک ملیشدن یک اتفاق ساده نیست، این افراد باید از فیلترهای گوناگونی عبور کنند. همان موقع یکی از تصاویری که از وی پخش شد مربوط به چند ماه پیش از فرارش بود که با چفیه در راهپیمایی ٢٢ بهمن یا یک راهپیمایی دیگر شرکت کرده بود.
تا اینجای کار هم چندان غیرمنتظره نبود، ولی مسأله وقتی عجیب شد که تصاویری از خانواده این فرد منتشر شد که پیش از آن به گونه دیگری از آن تصویر منتشر میکردند. تقریباً غیرمعقول است که تصاویر رسمی یک خانوادهای که مذهبی بوده، در عرض چند ماه یا یکسال از وضعیت محجبه به وضعیت کاملاً غیرمحجبه برسد.
یا نمونه دیگر مربوط به ازدواج فرزند یکی از مسئولان دولت پیش میشود که فریاد انقلابخواهی و استکبارستیزی او بر هر صدای دیگر غالب بود، و اگر فرزندان کسان دیگر با چنین ازدواج و حجابی در عرصه عمومی ظاهر شوند مورد خطاب و عتاب قرار میگیرند، ولی درباره خودشان سکوت میکنند. از این نمونهها زیاد است که شمردن آنها مثنوی هفتادمن کاغذ خواهد شد.
ولی مسأله اصلی این است که چرا در یک جامعه ریاکاری شدیدتر از جامعه دیگر است؟ در این مورد باید گفت هرگاه در یک جامعه سناریونویسی و ایفای نقش بر زندگی عادی مردم غلبه کند، و مردم برای رسیدن به منابع کمیاب قدرت، ثروت و منزلت، مجبور شوند که براساس سناریوهای نوشته شده نقش زندگی را آن طور که سناریونویسان میخواهند بازی کنند، ریا به یک واقعیت فراگیر تبدیل خواهد شد.
ولی مشکل اینجاست که این بازی و فیلم دیر یا زود به پایان میرسد، و تا ابد نمیتوان براساس آن، ادامه زندگی داد و به همین دلیل است که بر اثر وزش یک باد ملایم نیز درخت زندگی اجتماعی که پیش از این به واسطه موریانه ریا از درون تهی شده است سقوط خواهد کرد، آنگاه تازه متوجه میشویم واقعیت وجودی این افرادی که یک عمر نقش بازی کردهاند، چیست.
۹۴/۰۴/۰۶