تابستان آمد
تابستان فصل خوبیه تا آدم با تمام وجود فرق تهران و خونسار رو متوجه بشه...در حالیکه خیابون های مرکزی تهران وسط ظهرهای داغ تابستون تبدیل به کوره آدم سوزی میشوند در همان لحظه همشهری های خوب خونساری ما دارند از یک هوای مطبوع خنک تو خونسار لذت می برند...
اغراق نیست اگه بگم بعضی از روزها گرمای هوا در بعضی از نقاط مرکزی شهر تهران به حدود 50+ میرسه علی الخصوص اگه تو ترافیک گره خورده سوار یه تاکسی پیکان هم شده باشی که حتی شیشه بالابر دستی هم نداره تا حداقل باهاش شیشه رو بدی پائین...
خونسار با همه نداشته هاش باز یک هوای عالی داره که به تمام داشته های تهران و خیلی از شهرهای بزرگ می ارزه...خونسار هوای داغ و آلوده نداره،خونسار ترافیک به هم گره خورده نداره،خونسار پائین شهر بالا شهر نداره،خونسار کرایه آژانس چند ده هزار تومانی بابت دو قدم راه نداره،خونسار اجاره ملک چند ده میلیون تومانی و رهن خانه چند صد میلیونی نداره،خونسار آدم عصبی و دیونه نداره که سر رانندگی بد با چاقو به جون هم بیفتند،مردم خونسار همه یه فرهنگ دارند و مهاجر از 4 گوشه ایران نداره،خونسار حاشیه نشین و محله بد نداره،خونسار خیلی از چیزهای بد رو نداره.
شاید بزرگترین مشکل خونسار بیکاری و ضعف زیر ساخت های درمانی و یا فضای سرد زمستون و افسردگی جوانها بابت نداشتن تفریح باشه ولی با این حال خونسار خیلی چیزها داره که تهران نداره...فراموش نکنیم که ما آدم ها تو تمام طول زندگی به دنبال آرامش هستیم و چیزی که خونسار زیاد داره آرامشه...
و در انتها
من عاشق اون روزهای داغ تابستونی هستم که با اتوبوس کولر معیوب ساعت 2 بعدظهر از تهرون راهی خونسار میشم و وقتی غروب میرسم خونسار مستقیم میرم سرچشمه و اونقدر هوای خنک میخورم تا از خوشی خفه بشم.
