هوای خانه...

اهل بازنویسی متن شعرها و ترانه ها نیستم،علی الخصوص اگه اونور آبی باشند ولی گاهی اوقات قلم کم میاره و چاره ائی نیست جزء نقل قول از بعضی ها...این ترانه از یک ترانه سرای معاصر به نام م.سپند هستش که نمی دونم کیه ولی وصف حال الان منه برای شما نقل می کنم...این ترانه رو هم بگذارید بعنوان اشانتیون همه مطالب سیاسی،اقتصادی و اجتماعی خوانسارنامه

ﻫﻮای ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻪ دﻟﮕﻴﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﮔﺎﻫﻲ

‫از اﻳﻦ زﻣﺎﻧﻪ دﻟﻢ ﺳـﻴﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﮔﺎﻫﻲ

‫ﻋـﻘـﺎب ﺗـﻴـﺰ ﭘـﺮ دﺷـﺘـﻬﺎی اﺳـﺘﻐﻨﺎ

‫اﺳـﻴـﺮ ﭘـﻨﺠﻪی ﺗﻘﺪﻳﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﮔﺎﻫﻲ

‫ﺻـﺪای زﻣـﺰﻣـﻪی ﻋﺎﺷـﻘﺎن آزادی

‫ﻓﻐﺎن و ﻧﺎﻟﻪی ﺷﺒﮕﻴﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﮔﺎﻫﻲ

‫ﻧـﮕـﺎهِ ﻣـﺮدم ﺑـﻴـﮕﺎﻧـﻪ در دل ﻏـﺮﺑـﺖ

‫ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺧﺴﺘﻪی ﻣﻦ ﺗﻴﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﮔﺎﻫﻲ

‫ﻣﺒﺮ ز ﻣﻮی ﺳﭙﻴﺪم ﮔﻤﺎن ﺑﻪ ﻋﻤﺮ دراز

‫ﺟﻮان ز ﺣﺎدﺛﻪای ﭘـﻴﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﮔﺎﻫﻲ

‫ﺑﮕﻮ اﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﻧﻤﻲرﺳﺪ ﻓﺮﻳﺎد

‫ﻛﻼم ﺣﻖ دمِ ﺷﻤﺸـﻴﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﮔﺎﻫﻲ

‫ﺑـﮕـﻴـﺮ دﺳـﺖ ﻣﺮا آﺷـﻨﺎی درد ﺑـﮕﻴﺮ

‫ﻣﮕﻮ ﭼﻨﻴﻦ و ﭼﻨﺎن، دﻳﺮ ﻣﻲﺷﻮد ﮔﺎﻫﻲ

‫ﺑﻪ ﺳﻮی ﺧﻮﻳﺶ ﻣﺮا ﻣﻴﻜِﺸﺪ ﭼﻪ ﺧﻮن و ﭼﻪ ﺧﺎک

‫ﻣـﺤـﺒـﺖ اﺳـﺖ ﻛـﻪ زﻧـﺠـﻴـﺮ ﻣـﻲﺷـﻮد ﮔـﺎﻫـﻲ...

زمستان می آید

ظاهرأ از روز شنبه بعدظهر اولین طلایه داران لشکر زمستان پا به سرزمین ایران خواهند گذشت و بعضی از شهرهای کشور سرمای زیر صفر را تجربه خواهند کرد که البته خوانسار جزء این شهرها نیست ولی با این حال خوانسار از امروز به بعد بارندگی مناسبی خواهد داشت و بعضی جاها احتمال سیل هم وجود داره...هر چند که در اواخر هفته بعد هم احتمالأ یک موج بارشی قوی خواهیم داشت ولی پیش بینی برای آن موقع یک کم زود هستش...به امید پائیز و زمستانی پر بارش

تصمیم بزرگ

این روزها در آستانه عملی کردن یک تصمیم خیلی خیلی بزرگم...تصمیمی که براش برنامه داشتم ولی برای اجراش تو این زمان اصلأ آمادگی نداشتم... یک دفعه شد،تقریبأ تو بدترین زمان ممکن...کلأ تمرکزم رو از دست دادم و مستاصل شدم ولی به دلایلی باید به فوریت این تصمیم بزرگ رو عملی کنم...هرچند خیلی سخته ولی باید این کار تو کمتر از چند روز آینده عملی بشه...خیلی خیلی محتاجم به دعا...البته توکلم به خداست و انشاالله بقیه این روند همون جور که تا حالا پیش رفته به خیر باشه و خوشی:)

بابت کم و کیف این تصمیم هم بعدأ اطلاع رسانی می کنم